دنیای مطالب خواندنی

دنیای مطالب خواندنی
 
Design by : NazTarin

آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 2
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 2
بازدید ماه : 16
بازدید کل : 93875
تعداد مطالب : 69
تعداد نظرات : 46
تعداد آنلاین : 1



javahermarket

javahermarket

javahermarket

   

زمانی که بیل گیتز در سال ۱۹۹۷ دانشگاه هاروارد را تمام نکرده رها کرد تا در یک شرکت کوچک نرم افزار کامپیوتر کار کند، کسی فکر نمی کرد که همین شخص در سن ۴۳ سالگیثروتمندترین مرد جهان شناخته خواهد شد. گیتز از جمله متفکران استثنایی است کهتوانست پله های ترقی را به سرعت بپیماید و به یک غول کامپیوتری و پدیده قرن بیستمتبدیل شود. گیتز توانست این تصور خود را که «روزی که روی هر میز و در هر خانه یککامپیوتر باشد» را دنبال کند و شرکت مایکروسافت را به عنوان بزرگترین شرکتکامپیوتری در آمریکا معرفی کند، چرا که گیتز توانست بهای سهام شرکت مایکروسافت رااز ۲ دلار در سال ۱۹۸۶، تا نیمه اول سال ۱۹۹۶ به ۱۰۵ دلار افزایش دهد و در سال۱۹۹۸، ارزش این شرکت را در بازار به ۲۶۲ بیلیون دلار برساند. گیتز در واقع یکی ازمعدود مدیران موسس‏، اجرایی و فنی در صنعت کامپیوتر شخصی است که باقی مانده و ازنظر تجاری موفق بوده است و براستی وی یک کارشناس حقیقی و متخصص کامپیوتر است. نگاهیبه زندگی و رمزهای موفقیت بیل گیتز؛ این غول کامپیوتری، می‌تواند به حس کنجکاوی مادر مورد چگونگی کسب ثروت و شیوه های کسب و کار ثروتمندترین مرد جهان، جوابدهد
لذا در این نوشتار برآنیم که به ده رمز موفقیت بیل گیتز اشاره ای داشتهباشیم
۱در مکان مناسب و زمان درست دست به کار بزن
اولین رمز موفقیت بیلگیتز را می توان در تشخیص موقعیت کاری وی ارائه کرد. شاید اکثر ما فکر کنیم که شانسو اقبال با گیتز همراه و همساز بوده و او را تا این حد بالا رسانده است اما اگر کمیبه گذشته گیتز توجه داشته باشیم می بینیم که آنچه که باعث موفقیت گیتز شده، تشخیصوی از اهمیت معاملات بوده و نه شانس و اقبال
گیتز زمانی که قرارداد شرکتآی-‌بی-‌ام را گرفت، به درستی اهمیت این معامله را دریافت و عملاَ خود را وقف بردناین معامله کرد. رقیب اصلی این معامله شرکت دیجیتال ریسرچ بود که دارای سیستم عاملیبود که روی قویترین کامپیوتر رومیزی اجرا می شد. رابط اصلی شرکت ریسرچ، به مدت یکماه به مرخصی رفت و این کافی بود تا این غول کامپیوتری همه چیز را به نفع خود تمامکند چرا که گیتز غیبت رقیب را نشانه ای از ضعف می دید. همچنین گیتز توانست سیستمعاملرا که در دسترس شرکت دیگری بود، بخرد و در شرکت مایکروسافت بهتغییر نام دهد که این معامله برای شرکت مایکروسافت سود غیر قابل تصوری را در پیداشت چرا که کامپیوترهای شخصی که شرکت آی-بی-ام به بازار عرضه می کرد، سیستم عاملرا به صورت نصب شده در برداشت که این همان چیزی بود که گیتز دنبال آن بود وگیتز می توانست با پشتیبانی قدرت آی-بی-ام از سیستم عاملش، بهترین فرصت را برایتعیین استاندارد سیستم عاملبدست آورد و به شعار «استاندارد را ما تعیین میکنیم» جامه عمل پوشاند. تعیین استاندارد همان چیزی بود که گیتز می توانست با کمک آنبر بازار حاکم بوده و تسلط داشته باشد
در سال ۱۹۶۵، گرودن مور، بنیانگذار شرکتفرچایلد سمی کانداکتور و بعداً اینتل در قانونی مشهور به قانون مور، پیش بینی کردکه در خلال ده سال آینده، تعداد اجزایی که می توان در ریزتراشه جای داد در هر ۱۲ماه دو برابر خواهد شد. قانون مور و موقعیت شناسی درست بیل گیتز و پل آلن این روحیهرا به آنها داد تا شرکت مایکروسافت را بنا کنند. آنها بر اساس این قانون استدلالکردند که چنانچه حق با مور باشد آنگاه قدرت پردازش در ظرف مدت کوتاهی ریزکامپیوترها را کارآمد خواهد کرد. آنها گفتند که «این کار رخ خواهد داد» و آمادهنوشتن نرم افزار برای ماشین هایی که به دنبال خواهد آمد گردیدند. و امروزه می بینیمکه حدود ۸۰ درصد همه کامپیوترهای رومیزی یک یا چند نسخه از نرم افزار ویندوزمایکروسافت را بکار می برند
اگر بخواهیم اولین رمز موفقیت بیل گیتز را در چندجمله خلاصه کنیم می توان این چنین برداشت کرد که گیتز در مکان و زمان مناسب دست بهکار زد و زمانی که به موفقیتی دست یافت، ناشیانه عمل نکرد و هیچ گاه حاضر نشد توپرا به زمین بگذارد بلکه بر عکس هر فرصتی که بدست می آمد، گیتز با هر دو دست میگرفت. نکته دیگری که گیتز آن را درک کرد این بود که «کسی که استاندارد را تعیین میکند برنده می شود». همچنین گیتز در ادامه توانست از اهرم قدرت نیز استفاده کند و ازجایگاه بازار مسلط مایکروسافت برای تثبیت نسخه های کاربردهای جدید خود استفاده کنددر واقع گیتز اجازه داد تا فن آوری استراتژی او را پیش ببرد
۲عاشق فن آوریباش
دومین رمز موفقیت گیتز و شرکت مایکروسافت آگاهی فنی و علاقه شدید گیتز به فنآوری است به گونه ای که در بسیاری از مواقع گیتز سمت و سوی فن آوری را خیلی روشن تراز رقبایش تشخیص می دهد و راه پیشرفت را می‌پیماید. گیتز از همان ابتدا توانسته استفن آوری را درک کند و به این درک برسد که روزی دنیای کامپیوتر شخصی همه چیز رادگرگون خواهد کرد بنابراین گیتز با این درک درست از فن آوری، روندها را شناسایی واستراتژی یا راهبردها را تعیین کرد. شیوه کسب و کار گیتز در این خصوص بسیار جالب وآموزنده است که به چند مورد از آن اشاره می کنیم
▪
گیتز یک فرهنگ کسب و کار راایجاد می کند که در آن به آدمهای همه فن حریف ارزش بیشتری داده می شود تا متخصص ها؛یعنی در شرکت مایکروسافت ایجاد کنندگان نرم افزار مهم تر از مدیران تلقی می شوند وگیتز برنامه نویسی کامپیوتر را از همه کارهای دیگر بالاتر می داند
▪
گیتز کاررا با جوانها شروع می کند؛ گیتز خود می گوید: «افراد جوان تمایل بیشتری به یادگیریو پیدا کردن مفاهیم جدید دارند.».شاید این گفته گیتز به خاطر این است که خود او درسن ۱۳ سالگی توانست اولین معامله خود را در کسب و کار کامپیوتر انجام دهد و این درزمانی بود که او موافقت کرد که دنبال خطاهای نرم افزار بگردد و در قبال آن از وقترایگان کامیپوتر استفاده کند
▪
گیتز بیش از هر کس دیگری سرمایه گذاری می کند؛گیتر مبالغ هنگفتی از درآمدهای شرکت را به کار پژوهش و توسعه سرمایه گذاری اختصاصداد و با این کار خود نشان داد که شرکت مایکروسافت همیشه از موضوع بزرگ بعدی حمایتو پشتیبانی می کند و در حال ایجاد و گسترش فرآورده هایی در آزمایشگاههای نرم افزاریخود است
▪
گیتز فن آوری را هدایت می کند تا آینده را شکل دهد؛ گیتز به این اصلاعتقاد دارد که باید به دنبال راه حل موجودی که قابل اصلاح باشند بگردد تا مرتب چرخرا از نو اختراع کند. او معتقد است که بیشتر راه حل ها قبلاً در جایی وجود داشتهاند و فقط می بایستی شناسایی گردند. در واقع این که او می تواند این راه حل ها راشناسایی کند از استعدادهای فوق العاده او است که به شرکت مایکروسافت این امکان رامی دهد که مهارت فوق العاده ای در گرفتن طرحها، ایجاد آنها و تبدیل آنها به فرآوردههای از نظر تجاری موفق داشته باشد
۳هیچ کس را اسیر و زندانی خود مکن
گیتزاز همان ابتدا آشکارا درباره از پا درآوردن رقبا گفتگو می کند و یک رقیب سرسخت بهشمار می رود و عادت به بردن و برنده شدن دارد و به هیچ عنوان حاضر نیست جایگاه شرکتمایکروسافت را در بازار از دست دهد بنابراین با اعمال فشار هم که شده درصدد حفظ اینجایگاه است چرا که گیتز مالک سیستم عاملی است که ۸۰ درصد کامپیوترهای رومیزی دردنیا آن را به کار می برند. گیتز همچنین اعتقاد دارد که اگر نمی توانید رقیب راشکست دهید آنها را بخرید؛ یعنی گیتز حاضر است کار تخصصی سایر شرکت ها را خریداریکند و سپس آن را به ماشین یا دستگاه مایکروسافت وصل نماید. با وجود رقابت سرسختانهو گفتگوی جنگ طلبانه گیتز، ویژگی دیگر او این است که به کینه‌ها و دشمنی ها امکاننمی دهد که بر تصمیمات بازرگانی او تاثیر بگذارند و در بسیاری از موارد گیتز اینعملگرایی غایی نبرد سخت را سالها با رقیب شروع کرده فقط برای اینکه تغییر موضع دهدو هنگامی که وضع برای او مناسب باشد با آنها داد و ستد کند
برای اینکه سومینرمز موفقیت گیتز را بهتر درک کنیم به این مطلب که از قول مجله فورچون نقل می شودتوجه کنید، مجله فورچون در مورد گیتز می نویسد: «هر شرکت موفق نیاز به سه نفر داردیک آدم خیال پرداز، یک بازرگان و یک آدم بدعنق و خشن. بیل گیتز همه این سه ویژگی رادارا است و این ویژگی ها او را به صورت موفق ترین بازرگان که از هیچ شروع کرده ودنیا تاکنون به خود دیده است، درآورده است.»« این مطلب چشمگیر است که زمانی که گیتزدرباره رقابت صحبت می کند او همه را یک جا جمع می کند. هنگامی که رقبا درباره گیتزگفتگو می کنند او را از بقیه جدا می کنند»
۴افراد خیلی باهوش را استخدامکن
گیتز یکی از اولین بازرگانی است که واقعاَ اهمیت ضریب هوشی افراد را درک کردهو به این سرمایه معنوی پی برده است و خود می گوید: «باید بگویم که بهترین تصمیم هایکاری من مربوط به انتخاب افراد می شود.» گیتز از همان ابتدا دست به استخدام باهوشترین افراد زده و معتقد است که شرکت نیاز به بهترین مغزها دارد و در اعلاماولویت‌‌های استخدامی خود در خطاب به مدیران توضیح می دهد که «اگر شخصی سر کارنیاید واقعاَ از نظر ما اتفاقی نیفتاده ولی اگر شخص را داشته باشیم که معمولی ومتوسط باشد و فقط کار را سر هم می کند آنگاه ما دچار مشکل بزرگی هستیم.» همچنینفرمول گیتز در استخدام افراد در شرکت مایکروسافت این گونه است؛منهای یک۱کهدر این فرمولتعداد افرادی است که واقعاَ مورد نیاز است
گیتز در ادامه اینسیاست کاری خود دست به اقدامات دیگری نیز در این خصوص زده است که به چند مورد از آناشاره می کنیم
▪
گیتز خلاقیت و نوآوری را پرورش می دهد؛ بیشتر افراد جوانباهوشی که گیتز استخدام می کند مستقیماَ از دانشگاه به این شرکت پیوسته اندبنابراین گیتز آگاهانه محیطی را در شرکت مایکروسافت برای این افراد درست کرده استکه با زیبایی ساده و نواحی گروهی باز و فضاهای سبزش‏، محیط دانشگاه را تداعی می کندو این محیط را محوطه دانشگاهی مایکروسافت نامیده است
▪
گیتز استانداردهای خودرا پایین نمی آورد؛ گیتز در برابر این وسوسه که تعداد کارکنان شرکت مایکروسافت رابه ویژه در تیم های پدید آورنده فرآورده کم کند مقاومت کرده است. گیتز بخوبی میداند که جذب و نگه داشتن بهترین برنامه نویسان خیلی آسان تر از استخدام اعضاء جدیدبا همان استعداد و توانایی است
▪
گیتز سخت تر و بیشتر از هر کس دیگری کار میکند؛ گیتز با اینکه ثروتمندترین مرد جهان است اما دست از کار نکشیده و روزانه ۱۲ساعت کار می کند و قطعاَ انتظار دارد که دیگران نیز به شدت او کار کنند و این جملهرا که «سخت کار کن و سپس حتی سخت تر» را به عنوان شعار کاری شرکت مایکروسافت معرفیکرده است. این سیاست کاری گیتز باعث می شود که کارکنان مایکروسافت احساس کنند کهبیشتر از شرکت های دیگر درگیر اهدافشان هستند چون که به کمک رهبری هدایت می شوند کهخودش همراه آنها در گود و در کوران کار است. و حتی گیتز گرفتن تعطیلی را نشانه ایاز ضعف تلقی می کند و برای اینکه امکان کار خیلی طولانی را به کارکنان بده کافهتریاهایی را انتخاب کرده که غذاهای یارانه ای را برای کارمندان این شرکت تهیه وتامین می کنند
▪
گیتز از طریق اختیارهای خرید سهام به قیمت معین و معلوم بهکارکنان پاداش می دهد؛ می توان گفت که شرکت مایکروسافت در حقیقت باشگاه میلیونرهااست چرا که در این شرکت به همه کارکنان این امکان داده شده است که سهام شرکتمایکروسافت را با قیمت ثابتی در آینده بخرند و این امر باعث شده که بازرگانانی دیگردر این شرکت میلیونر گردند
۵راز بقا را فرا گیر
بحث خود را با این گفته ازگیتز شروع می کنیم که « موفقیت‏، یک آموزگار بد است یعنی افراد هوشمند را به اینفکر وا می دارد که شکست آنها ممکن نیست»
گیتز از راز بقا صحبت می کند‏، اما اینراز چیست؟ بهتر آن است که این راز را از زبان خود او بشنویم: «بیشتر موفقیت مازمانی صورت می گیرد که ما با رقیبی روبرو می شویم که راه درست انجام کار را نمیداند و این به نفع ماست. فرض بر این نیست که روی راهبردی کار کنید که بستگی بهاشتباهات افراد دیگر دارد ولی مسلما آنها اشتباهات زیادی کرده اند»
پس راز بقایگیتز این است که با بهره برداری از خطاهای دیگران به نفع خود یک «سازمان هوشمندی»را به وجود می آورد که پیوسته فرآیندهای داخلی خود را بهبود می بخشد و همین امربهترین راه برای دوری از مغرور بودن و بهترین محافظ در برابر اشتباهات می باشد. درواقع استعداد ویژه گیتز این است که از دامهایی که دیگران در آن می‌افتند دوری کردهو از فرصت های به دست آمده که ناشی از اشتباهات آنهاست بهره برداری لازم را میکند
۶انتظار هیچ تشکر و سپاسگزاری را نداشته باش
درسی که گیتز به شیوهدشواری آن را آموخته است این است که مشهور بودن و مشهور نبودن پیوند نزدیکی با همدارند. نمی توانید ثروتمندترین فرد در دنیا باشید بدون اینکه دشمن هایی برای خوددرست کنید و در صنعت کامپیوتر سهم گیتز بیش از دیگران است. آنچه که گیتز در اینخصوص به ما یاد می دهد عبارت است از
▪
گیتز نمی گذارد حسادت آرامش اش را به همزند؛ گیتز از چنان معروفیت و شهرتی برخوردار است که از نظر تعدادی از افراد، مظهردسیسه کسب و کار بزرگ شناخته شده است کاری که هیچ بازرگان دیگری تاکنون انجام ندادهاست. اما واکنش گیتز در برابر این حسادت ها چیست؟ او با استدلال معقول از خود دفاعمی کند و به اصل اعتقاد دارد که «نمی توانید ثروتمندترین فرد در دنیا باشید بدوناینکه دشمن های برای خود درست کنید». بنابراین می بینیم که گیتز توانسته توجهمقامات ضد انحصار فدرال را که سالها مایکروسافت را به خاطر روش های ضد رقابتی ادعاشده مورد بازجویی قرار داده اند، به خود جلب نماید و یا نظر مساعد سیاستمداران ازجمله معاون رئیس جمهور آمریکا یعنی ال گور تا غول های سینمایی هالیوود را کسبکند
▪
گیتز از توجه رسانه ها برای بازاریابی فرآورده های خود استفاده می کند؛گیتز در کشورهای خارج از ایالات متحده، هر دیداری که انجام می دهد اغلب همان توجهیرا که به رئیس یک دولت می شود را بر می انگیزد و سیاستمداران دوست دارند که همراهاو عکس بگیرند و این همان چیزی که مایکروسافت را به سود کلان می رساند
▪
گیتز ازیک سیاست دیکتاتوری پیروی می کند؛ می توان گفت که گیتز یک دیکتاتور فن مدار است کهآدم های احمق را به میل و رغبت تحمل نمی کند. گیتز خود می گوید:« وقت خیلی کم است،بنابراین چنانچه افراد چیزهایی را تکرار بکنند که من قبلاً می دانم یا اگر باهوشنباشند یا به چیزی که من با دقت گفتم گوش ندادند آن اشخاص افراد مناسبی برای کار بامن نیستند و آنها به این سیستم تعلق ندارند»
▪
گیتز از ثروت و شهرت خود نهایتاستفاده را می کند؛ در سال ۱۹۹۵ بیل گیتز و وارن بافت کارشناس سرمایه گذاری با همبرای تعطیلات به کشور چین سفر کردند در آن زمان بسیاری در رسانه ها تصور می کردندکه این سفر باید نوعی از کار نمایشی و شهرت عجیب و غریب باشدو مفسران از خود میپرسیدند که این دو مرد ثروتمند دنیا احتمالاً چه چیز مشترکی به غیر از خروارها پولنقد می توانند داشته باشند. اما امروز می بینیم که گیتز و بافت اتفاقاً دوستان جدیشده اند و به نظر می رسد که مقداری از شهرت بافت دارد به گیتز منتقل می شود
▪
گیتز اعتقاد دارد که باید همه را واگذار کند ولی نه حالا؛ گیتز از نظر ارث گفته استکه بیش از ۱۰ میلیون دلار به هر فرزندش نخواهد داد و بیشتر آنها را صرف امورخیرخواهانه و بشردوستانه خواهد کرد
۷جایگاه دور اندیشی را برگزین
می توانگفت که درک عمیق گیتز از فن آوری و آینده نگری او، راهی منحصر بفردی را به او دادهتا داده ها را ترکیب و روندهای آینده را تشخیص و استراتژی مایکروسافت را هدایت کندو مایه شگفتی طرفداران مایکروسافت و موجب ترس رقبایش گردد. در این خصوص گیتز به چنداصل مهم اعتقاد دارد
▪
گیتز به اصل «نشستن و فکر کردن» اعتقاد راسخ دارد؛ گیتز

javahermarket

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






ادامه مطلب


نوشته شده در تاريخ دو شنبه 9 خرداد 1390برچسب:, توسط SASAN